اسرار غیبت امام زمان (عج) 

آزمایش مردم

بیم از كشته شدن

آمادگی و استعداد مردم

خالی نماندن زمین از حجت

نداشتن یار و یاور

تعهد نداشتن نسبت به حاكمان جور

 

غیبت 

ولی عصرعلیه السلام از رازهای بسیار پیچیده ای است كه با ظهور او همه حقیقت روشن می گردد. "عبدالله بن فضل هاشمی" می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری كه گمراهان در شك واقع می شوند.

سئوال كردم: چرا؟

فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم .

گفتم: حكمتش چیست؟

با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت كبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر كدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.

فرمود: همان حكمتی كه در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حكمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانكه حكمت سوراخ كردن كشتی و كشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشكار نشد جز هنگامی كه می خواستند از هم جدا شوند.

ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حكیم می دانیم باید اعتراف كنیم كه كارهایش از روی حكمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد."

(1)

از این حدیث استفاده می شود كه علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل این كه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته اند، بیان نشده است.

در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت  در بعضی از روایات اشاره شده است كه به صورت اختصار بیان می كنیم:

آزمایش مردم

یكی از سنت های الهی، آزمایش مردم است. این سنت در تمام امت های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید: "احسب الناس ان یتركوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الكاذبین."

(2)

آیا مردم خیال می كنند كه همین كه گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی شوند، كسانی را كه قبل از آنها بودند، آزمایش كردیم تا خداوند راستگویان و دروغ گویان را مشخص كند.

غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب كرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین كرده مثل كسی كه تمام بستگانش را یكی پس از  دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."

با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت كبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر كدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.

"سدیر" می گوید. در خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام علیه السلام روی زمین نشسته و عبائی بی یقه و با آستین كوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده  گریه می كرد، آثار حزن از رخسار مباركش نمایان بود و می فرمود: آقای من! غیبت، هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامه های مترفی آن دارد كه درك هر یك، دلی دریایی و چشمی  بینا می خواهد تا آنجا كه همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.

غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب كرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین كرده مثل كسی كه تمام بستگانش را یكی پس از  دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."

سدیر می گوید: از ناله های جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نكند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستید؟

امام صادق علیه السلام آه سوزناكی كشید و [بدین مضمون] فرمود: "قائم ما غیبت طولانی كرده و عمرش طولانی می شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش، شك و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر، از دین خود برمی گردند."

بیم از كشته شدن ;

"زراره" گوید امام صادق علیه السلام فرمود: "برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است."

پرسیدم: چرا؟

فرمود: "یخاف علی نفسه الذبحه" (3) بر جانش از كشته شدن می ترسد.

در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می كنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء  و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلكه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حكم به واقعیات، و ترك تقیه و ... است، كه انجام این امور نیاز به تكامل علوم و معارف و ترقی و رشد فكری و اخلاقی بشر دارد، به طوریكه قابلیت برای حكومت واحد جهانی در راستای تحقیق احكام الهی فراهم باشد.

حضرت همواره در معرض كشته شدن بوده و هست زیرا حكام ستمگری كه در طول دوران اسلامی حكم رانده اند (عباسیان و غیر آنان از كسانی كه به ویژه در خاورمیانه حكومت نموده اند) بیشترین تلاش و كوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیه السلام می نمودند.

خصوصاً پس از آن كه می دانستند كه حضرت مهدی علیه السلام همان كسی است كه تخت های حكمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، در هم خواهد شكست و همان كسی است كه هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و كشورها جلوگیری خواهد كرد.

هیچ یك از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلكه طاغوت های این امت، آنان را شهید كردند، با این كه می دانستند بشارت ها و اخباری كه راجع به حضرت مهدی علیه السلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیه السلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یك از ائمه علیهم السلام حتی یك حدیث به این مضمون وارد نشده كه دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام.

با چنین خبرهایی، حكومت های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ كه می خواهد حاكمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاكمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سكوت نمی كردند و همواره مترصد كشتن چنین انسانی بودند.

آمادگی و استعداد مردم

قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه، مطابق تقاضا می باشد، در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلكه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.

بدون تقاضا، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این فایده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می كند.

حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او كور خواهد ساخت. "

در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می كنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء  و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلكه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حكم به واقعیات، و ترك تقیه و ... است، كه انجام این امور نیاز به تكامل علوم و معارف و ترقی و رشد فكری و اخلاقی بشر دارد، به طوری كه قابلیت برای حكومت واحد جهانی در راستای تحقیق احكام الهی فراهم باشد و  جامعه بشری به این مطلب برسد كه هیات های حاكمه با روش های گوناگون نمی توانند از عهده اداره امور برآیند، و مكتب های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی كنند، اجتماعات و كنفرانس ها و سازمان های بین المللی و طرح ها و كوشش های آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی توانند نقشی را ایفاء كنند و از تمام  این طرح ها كه امروز و فردا مطرح می شود مایوس شود.

وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت به ستوده آمدند و تاریكی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یك مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می گیرد. در این شرایط ، پذیرش جامعه از ندای روحانی یك منادی آسمانی بی نظیر خواهد بود، زیرا در شدت ظلمت و تاریكی، درخشندگی نور نمایان تر می گردد.

خالی نماندن زمین از حجت

حضرت علی علیه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجة الله" هیچگاه زمین از كسی كه قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.

از سنت های دائمی الهی این است كه از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یك راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل كرده و مردم را به اهداف الهی نزدیك كرده است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: "اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یكی از آنها امام و حجت خدا است."

(4)

 باز می فرماید: "آخرین كسی كه از این دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد كه از دنیا می رود، برای این كه كسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج كرده، شكایت نماید كه تكلیف خود را در دنیا نمی دانسته است."

(5)

حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او كور خواهد ساخت. "

(6)

با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم علیه السلام كه هیچ كدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت، یقیناً به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حكمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت، حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.

نداشتن یار و یاور

یكی از علت های غیبت امام زمان علیه السلام، نبود انصار و اصحاب  جهت یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نكته برداشت می شود كه نصاب یاران حضرت مهدی علیه السلام 313 نفر می باشد كه با تولد و رشد آنها، یكی از موانع ظهور مرتفع می گردد. انصار و یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم كرد:

الف-  یاران خاص:

كه 313 نفر می باشند و صفات و شاخصه هایی كه در روایات ذكر شده، مربوط به آنها می باشد و در زمان ظهور و حكومت جهانی حضرت، تصدی مناسب مهم حكومتی را به عهده دارند.

از حضرت علی علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: "یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمك در غذا كه كمترین ماده غذا نمك است. "

(7)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: "مردانی اند كه گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شك و تردید سازد. سخت تر از سنگ هستند و ..."

(8)

ب-  یاران عام:

نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذكر شده است كه در مكه با حضرت پیمان می بندند.

امام زمان علیه السلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می كند.

تعهد نداشتن نسبت به حاكمان جور

امام صادق علیه السلام فرمود: "یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد ولا عقد ولا بیعه" (9) قائم ما در حالی ظهور می كند كه در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.

برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهم السلام تفاوت دارد. ائمه علیهم السلام مامور بودند كه در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منكر تا سر حد امكان كوشش نمایند،  ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیه السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم، سكوت نكرده با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی دینی را ریشه كن می نماید. اصلاً اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می شود.

به بعضی از امامان كه گفته می شد: چرا در مقابل ستمكاران قیام نمی كنی؟

جواب می دادند: این كار به عهده مهدی ماست.

به بعضی از امامان اظهار می شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می داد: مهدی با شمشیر جنگ می كند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید ولی من چنین نیستم.

به بعضی عرض می شد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ می داد: من قائم به حق هستم، لیكن قائم معهودی كه زمین را از دشمنان خدا پاك می كند، نیستم.

از اوضاع آشفته جهان و دیكتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شكایت می شد، می فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمكاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می كردند.

اكنون با این همه انتظاراتی كه مومنین بلكه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امكان داشت كه آن جناب با ستمكاران عصر بیعت و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نكند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.

از این رو در احادیث تصریح شده كه یكی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیه السلام این است كه ناچار نشود با ستمكاران بیعت كند تا هر وقت خواست، قیام كند و بیعت كسی در گردنش نباشد.

  امام حسن مجتبی علیه السلام 

فرمود: "ان الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یكون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج" خداوند عزوجل ولادت او را مخفی می كند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی كه ظهور می كند كسی را در گردن او بیعت نباشد.

(10)

پی نوشت ها:

1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.

2- سوره عنكبوت، آیه 2

3- شیخ صدوق، كمال الدین و اتمام النمعه، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.

4- علامه حائری، الزام الناصب، ص 4، ر.ك زندگانی حضرت صاحب الزمان، ص 164.

5- همان مدرك .

6- كافی، ج 2، ص 164، ر. ك مكیال المكارم، ص 160.

7- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 333، حدیث 10، غیبت نعمانی، باب بیستم .

8- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 308.

9- اصول كافی، ج 1، ص 342 .

10- كامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 101.

منبع: نشریه مبلغان، شماره 26 .

نوشته شده در جمعه 20 ارديبهشت 1398برچسب:,ساعت 22:21 توسط وحید حاتمی| |

نوشته شده در 20 ارديبهشت 1398برچسب:,ساعت 20:39 توسط وحید حاتمی| |

علائم ظهور امام زمان عج :

روایاتی که در مورد حوادث قبل از ظهور و علائم ظهور رسیده بسیار و متنوع است؛ برخی از این روایات جوّ اجتماعات و بویژه وضع جوامع اسلامی را پیش از ظهور تشریح می کند، و برخی دیگر حوادثی را که نزدیک به ظهور واقع می شوند شرح می دهد، و برخی هم بروز اموری عجیب را بیان می نمایند. بررسی همۀ این روایات با پیچیدگی ها و رمزهایی که در برخی وجود دارد بعهدۀ کتابهای مفصّل است، و علاقمندان می توانند به کتابها و متونی که این روایات را نقل کرده اند مراجعه نمایند؛

ما در این مقال چند علامت را که روشنتر و به درک نزدیکترند ذکر می کنیم:
الف- روایاتی که جوّ قبل از ظهور را مشخص می سازد.
1- شیوع ظلم و جور و فسق و گناه وبی دینی در سراسر جهان و در جوامع اسلامی: در بسیاری از روایات که پیشوایان، قیام مبارک امام زمان (عج) را نوید داده اند، به این که «قیام آن گرامی در وقتی است که ظلم و جور جهان را فرا گرفته باشد» نیز تصریح فرموده اند. و در پاره ای از روایات هم یادآوری کرده اند که پیش از ظهور امام قائم (ع) ، و بویژه نزدیک به ظهور او، حتی در جوامع اسلامی فسق و فجور انواع گناهان و زشتیها رواج کامل خواهد یافت، و از آن جمله به این فجایع اشاره فرموده اند:
شراب خواری و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام می شود، رباخواری رواج می یابد، زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و شایع و آشکار می گردد، قساوت، تقلّب ، نفاق، رشوه خواری، ریاکاری، بدعت، غیبت و سخن چینی بسیار است؛ بی عفّتی و بی حیایی و ظلم و ستم عمومی خواهد بود، و زنان بی حجاب و با لباس های زننده در اجتماع آشکار می شوند، مردان در لباس و آرایش شبیه زنان می شوند، امر به معروف و نهی از منکر ترک می گردد، و مؤمنان خوار و بی مقدار و محزون بوده و توانائی جلوگیری از گناهان و زشتیهارا نخواهند داشت. کفرو الحاد و بی دینی رواج یافته و به اسلام و قرآن عمل نمی شود، فرزندان نسبت به پدران و مادران آزار و بی حرمتی روا داشته و کوچکتر احترام بزرگتر را رعایت نمی کند و بزرگتر به کوچکتر ترحم نمی نماید و صلۀ رحم مراعات نمی شود. خمس و زکات پرداخت نمی شود و یا به مصرف صحیح خود نمی رسد، بیگانگان و کافران و اهل باطل بر مسلمانان چیره می شوند و مسلمانان با خود باختگی در همۀ امور و در لباس و گفتار و کردار از آنان تقلید و پیروی می کنند و حدود الهی تعطیل می شود و ... .
و بسیاری از فجایع دیگر که با عبارات گوناگون در روایات پیشوایان ما ذکر شده است و

ب – حوادث پیش از ظهور
2 و3- «خروج سفیانی» و «فرورفتن سپاه سفیانی به زمین» :
از علاماتی که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تأکید کرده و صریح و روشن بیان فرموده اند، خروج سفیانی است؛ «سفیانی» طبق پاره ای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویة بن ابی سفیان و از پلید ترین مردم استف نامش «عثمان بن عنبسه» است و با خاندان نبوّت و امامت و شیعیان دشمنی ویژه ای دارد، سرخ چهره و کبود چشم و آبله رو و بد منظر و ستمگر و خیانتکار است، در شام (سابق که مشتمل بر دمشق و فلسطین واردن و حمص و قنسرین است) قیام و به سرعت پنج شهر را تصرف می کند، و با سپاهی بزرگ به سوی کوفه در عراق می آید و در شهرهای عراق و بویژه در نجف و کوفه جنایات بزرگی مرتکب می شود، و سپاهی دیگر به سوی مدینه در عربستان می فرستد، سپاه سفیانی در مدینه به قتل و غارت می پردازند و از آنجا به سوی مکه می روند، و سپاه سفیانی در بیابانی میان مدینه و مکه به فرمان خدای متعال به زمین فرو می روند؛ آنگاه امام قائم (ع) پس از جریاناتی از مکه به مدینه و از مدینه به سوی عراق و کوفه می آید، و سفیانی از عراق به شام و دمشق فرار می کند، و امام سپاهی را به تعقیب او روانه می فرماید که سرانجام او را در بیت المقدس هلاک کرده و سرش را جدا می سازند.

4- بنابر روایات ائمه (ع)، سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه «دیلم و قزوین» (کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد) خروج و قیام می کند. مردی خداجو و بزرگوار است که ادّعای امامت و مهدویت نمی کند، و فقط مردم را به اسلام و روش ائمه معصومین (ع) دعوت می نماید، و کارش بالا می گیرد و پیروان بسیار پیدا می کند، و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت می کند، و هنگامی که با سپاهیان و یاران خود در کوفه است به او خبر می دهند که امام قائم (ع) با یاران و پیروان خود به نواحی کوفه آمده است، سید حسنی با لشکریان خود با امام (ع) ملاقات می کند؛ امام صادق(ع) فرموده اند که سید حسنی امام را می شناسد اما برای آنکه به یاران و پیروان خود امامت و فضایل امام را ثابت کند آشنائی خود را آشکار نمی سازد، و از امام می خواهد که دلائل امامت را ارائه دهد، وامام (ع) ارائه می فرماید و معجزاتی آشکار می فرماید، و سید حسنی با امام بیعت می کند و پیروان او نیز با امام بیعت می کنند، بجر گروهی حدود چهار هزار نفر( دشمنان اهل بیت یا وهابیون و تکفیریان) که نمی پذیرند و به امام (ع) نسبت سحر و جادوگری می دهند، و امام (ع) پس از سه روز موعظه و نصیحت، چون می پذیرند و ایمان نمی آورند، دستور قتل آنها را صادر می فرمایند و همۀ آنان به فرمان امام کشته می شوند. 

5- «ندای آسمانی»:
یکی دیگر از علامات مشهور، ندای آسمانی است و آن چنان است که پس از ظهور امام غائب در مکّه، بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده می شود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی می کند، و این ندا از آیات الهی است؛ در این ندا به مردم توصیه می شود که با امام بیعت کنید تا هدایت یابید و مخالفت حکم او را ننمایید که گمراه می شوید.
و ندای دیگری قبل از ظهور صورت می گیرد که برای تثبیت حقانیت حضرت علی (ع) و شیعیان او خواهد بود.


6- «نزول عیسی مسیح (ع) و اقتدای او به حضرت مهدی (ع)» :
در پاره ای از روایات نزول عیسی مسیح (ع) از آسمان و اقتدای او در نماز به حضرت مهدی (ع) جزو اموری که همراه ظهور آن حضرت صورت می گیرد ذکر شده است . رسول گرامی اسلام (ص) به دختر خود فاطمه زهرا (س) فرمودند: «ومنّا والله الّذی لا اله الّا هو مهدی هذه الامّة الّذی یصلّی خلفه عیسی بن مریم» (و به خدائی که پروردگاری جز او نیست سوگند که مهدی این امت از ما است همانکه عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند).

علائم و نشانه های دیگری نز در کتاب ها جمع آوری شده است؛ امّا آیا این علائم همه واقع می شوند یا ممکن است در آنها تغییراتی بوجود آید موضوعی است که در جای خود بررسی و مقرر شده و فرموده اند علائم بر دو قسم است: حتمی و غیر حتمی، و آنچه حتمی است واقع می شود.
در پاره¬ای روایات فرموده اند حتی حتمیّات هم ممکن است تغییر یابد، و آنچه تغییر پذیر نیست چیزهایی است که خدای متعال وعده فرموده و خداوند خلف وعده نمی فرماید: «انّ الله لایخلف المیعاد»
بدیهی است روایاتی که محتومات را نیز قابل تغییر می داند حالت انتظار را درجامعۀ شیعه قوی ترمی سازد تا همیشه منتظر باشند و خود را آماده سازند زیرا ممکن است علائم واقع نشده باشد ودر عین حال آن حضرت ظهور نماید.

پی نوشتها
به: روضۀ کافی، ص 36 – 42، و اثبات الهداة، ج7، ص 390 – 391، و بحار، ج 52، ص 254، و کفایة الموحدین، ج2، ص 844- 846، و منتهی الآمال، زندگی امام دوازدهم، ص 106 – 107، و بسیاری کتب دیگر که علائم و فتن راذکر کرده اند رجوع شود.
منتهی الآمال زندگی امام دوازدهم، ص 102-103، اثبات الهداة، ج7، ص 398 و 417، غیبت نعمانی باب 14، در علامات ظهور، از ص 247-283، غیبت طوسی، علامات ظهور، از ص 265 – 280، روضۀ کافی، ص 310، حدیث 483، بحار ، ج52، ص 186 و 237 – 239، و دیگر صفحات باب علامات ظهور از ص 181 الی 278، کفایة الموحدین، ج2، ص 841 – 842.
منتهی الآمال ، زندگی امام دوازدهم، ص 104 – 103، بحار، ج53، ص 15 -16، کفایة الموحدین، ج2، ص 842 – 843.
منتهی الآمال ، زندگی امام دوازدهم، ص 102، غیبت شیخ طوسی، ص 274، اثبات الهداة، ج7، ص 424، غیت نعمانی، ص 257، حدیث 14 و 15 و نیز در دیگر روایات باب 14 این کتاب، کفایة الموحدین، ج2، ص 740، روضۀ کافی، ص 209 – 210، و ص 310، حدیث 483، بحارالانوار، 52 در بسیار روایات صفحات 181 – 278.
اثبات الهداة، ج7، ص 399
اثبات الهداة، ج7، ص 14
اثبات الهداة، ج7، ص 431
بحارالانوار، ج52، ص 279و 283و 305 – 308 و 310 و 311و 340 و 346و 352و 354و 360و 361و 364و 367و 368و 378 و ج 53، ص 12 ، اکمال الدین ، ج2، ص 367 و 368، کشف الغمه، ج3، ص 360 – 363 و 365، ارشاد مفید، ص 341 – 344، غیبت نعمانی، ص 231 و 233 و 234 و 238 و 243 و 281 – 282، غیبت شیخ طوسی، ص 280 – 286، منتخب الاثر، ص 482.
نوشته شده در جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت 23:12 توسط وحید حاتمی| |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com